اسفند 94
2 سال و 3 ماهگی
امسال سومین چهارشنبه سوری بود که دخترمون کنارمون بود .
همه چیز با تو طعم دیگه ای داره ..........
امشب خاله زهرا و همسرش با کلی تجهیزات شب اومدن خونه ما و همگی رفتیم بیرون.
خاله زهرا به آویسا (پیازی) میداد و آویسا مینداخت زمین و از صداش کلی ذوق میکرد .ما هم کلی خوش گذروندیم
البته منم غروب تنها بودم و آویساخانم هم خواب بود و از فرصت استفاده کردم و سریع یه کلاه آتشین واسه دختر طلام درست کردم . اینم عکسای آویسام و آتیشی که حاصل زحمت همسایه ها بود .
و این تل خوشگل که دایی بهزاد واسه آویسام خریده بود که خیلی خوب بود تو تاریکی با نور زیادش باعث میشد آویسا جلوی راهش رو بهتر ببینه .مررررررررررررررسی دایی جووون
چهارشنبه سوری که میشه آخر ساله زمستون کم کم که میره پشتش بهاره
تو کوچه ها خیابونا هر جا که میری شور و نشاط و شادی و آتیشی می بینی
گل دخترم ایشاله هزار چهارشنبه سوری بیاد و تو سلامت و خندان باشی.البته من و بابا کامران جوون هم کنارت