آویساآویسا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره

آویسا نفس مامان

اولین مسافرت با دو تا عشقای زندگیم

امروز صبح داشتیم میرفتیم شمال وقتی درو بستیم آویسا یه جیغ بلند از فرط خوشحالی زد که من و کامران به هم نگاه کردیم باورمون نمیشد یعنی این قدر بزرگ شده . با تماموجود تو کل سفر  خوشحالی و نشاط آویسامو حس میکردم . با بچه سخت بود ولی سفر فوق العاده ای بود . آویسا طعم زندگی من و کامرانمه آویسا تو ماشین: آویسا لب دریا:   آویسا شب در ساحل: ...
29 ارديبهشت 1393

پستونک خوردن آویسام

تازگی ها که بهت پستونک میدم دستتو میزاری رو پستونکت نیوفته .گاهی هم انگشت شصتتو از زیر پستونکت میبری تو دهنت .میخوای هم پستونک بخوری هم شصستتو.            عاشقتم ماه من ...
6 ارديبهشت 1393

اولین ارایشگاه رفتن گل دخترم

عسل مامان امروز رفت آرایشگاه موهاشو کوتاه کنه . قوربونت برم که این قدر موهات زیاد و خوشگله .هزار ماشاله ایشاله آرایشگاه رفتن روز عروسیت  اینم عکس گلم تو ارایشگاه: آویسام قبل آرایشگاه : ...
25 فروردين 1393

باغ گلها

امروز من و بابا کامران گل زندگیمونو بردیم باغ گلها و کالسکه اویسامو افتتاح کردیم. عاشقتونم........... ...
21 فروردين 1393

اولین هیئت رفتن دخترم

امروز من و آویسام به همراه مادرجون فاطمه رفتیم هیئت حضرت زهرا(س) من و کامرانم هر دومون ارادت خاصی به حضرت زهرا داشتیمو داریم و جالب بود دخترمون هم اولین هیئت رفتنش روضه حضرت زهرا رو شنید . ایشاله مادرمون زهرا آویسامو شفاعت کنه اویسام ساکت بود و خوندن دسته جمعی حدیث کساء و دعای توسل رو گوش میکرد.  تو اون هیئت یه گهواره نمادین به یاد حضرت علی اصغر درست کردن .مادر جون هم اویسامو تو او ن گهواره گذاشت . ...
20 فروردين 1393

اولین عید نوروز دخترم

امروز 29 اسفندبود و من و باباجون به همراه دخمل گلمون رفتیم خرید و گردش و بعد رفتیم رستوران نگین ناهار .امشب 8.30 تحویل سال بود .من و بابایی نماز خوندیم و دعا کردیم برای یکسال عالی .آویسا جونم هم کنار مامانش نماز خوند بابایی هم ازمون فیلم گرفت . پیش به سوی یه سال نو با یه عالمه انرژی.به امید روزای قشنگ عکسای آویسام دراولین نوروز: این سبزه کوچیک و خوشگل رو هم مادرجون فاطمه مخصوص واسه آویسام درست کرده.دستش درد نکنه.           آویسام مامان قوربون قدت برهههههههههههههه تو ایامعید هم مشغول عید دیدنیها بودیم و آویسام هم تو کریر کنار ما. راستی امسال عید یه مهمون ماه داشتیم به ن...
1 فروردين 1393

چله آویسام

امروز صبح 17 بهمن ماه رفتیم و دخترم رو بردیم بهداشت یه عالمه برف اومده بود میگن تو این سی ساله اخیر فقط امسال بی سابقه ترین بارش برف رو تجربه کرده قوربون قدمای دخمل طلام شم اومدی همه جا به افتخارت سفید شده . این روزا گازمون قطع شده و من خیلی نگرانت هستم . .بابا جون نبود تا برات جشن بگیریم رفته بود کمک آقاجون واسه لوله کشی فاضلاب . اشکال نداره منم خودم دست به کار شدم و کلی از خوشگلم عکس گرفتم .اینم عکسای چهل روزگیت : قد:55 سانتی متر-وزن 4900 - دور سرت:38 سانتی متر                             &n...
17 بهمن 1392

یکماهگی دخترم

امشب تا بابایی از سرکار بیاد خونه رو به افتخار دخترم تزیین کردم و تو رو با عروسکات آشنا کردم و بابا جون اومد و کلی غافلگیر شد و سه تایی یه جشن کوچولو گرفتیم . ایشاله عمر طولانی و با عزت داشته باشی و از چشم زخم در امان باشی . اینم عکس های دخترم تو یکماهگیش: ...
7 بهمن 1392