آویساآویسا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

آویسا نفس مامان

سفر اصفهان

1394/7/2 14:38
نویسنده : مامان منصوره
313 بازدید
اشتراک گذاری

آویسا خانم در سی و سه پل:

شیطنت های اویسا در پل خواجو:

آویسا خانم در کوه صفه:

اینجا آویسام داره من و بابا جونشو خیس میکنه و کلی خوشحاله

آویسام در انتظار سوار شدن تله کابین:

خوشحالی آویسام برای سوار شدن تله کابین:

و اینم عاقبت تله کابین :

قبل از سوار شدن کلی خوشحال بود ولی وقتی سوار شدیم کل مسیر رو به طرز وحشتناکی گریه میکرد خیلی ترسیده بود و هیچ جوره آروم نمیشد . به زور با یه گز ارومش کردیم که یکدفعه دوباره شروع کرد به گریه کردن . طوری که مسیر برگشت از کوه رو دیگه با ماشین اومدیم .

بالای کوه هم با یه خانواده خیلی خونگرم اصفهانی آشنا شدیم و آویسام با پسرشون یه کم بازی کرد و ترسو گریه هاش تا حدودی یادش رفت . اینم عکسشون :

اینجا هم کلیسای وانک :

محیط کلیسا واسه آویسام خیلی جالب بود چون روی همه دیوارها نقاشی های بزرگ از چهره ها بود و آویسا با کنجکاوی و شیطنت هم جا رو میگشت . اصلا  هم دوست نداشت دستشو بگیریم .

این آویز سبز رنگ هم یه خانم جوان چینی به آویسام داد . از آویسام خیلی خوشش اومده بود و کلی ازش عکس انداخت و گل دخترم هم واقعا محبت رو خیلی خوب درک میکنه و جواب میده و بعد از اون چند جا رفتیم که بطور تصادفی باز هم اون خانم رومیدیدیم آویسام یادش بود و براش بای بای میکرد .

مامان قوربون اون دل مهربونت برررررره.

اینجا هم عالی قاپو هست که داخلش خیلی کنج داره و آویسا هم از این کنج ها خوشش میاومد و دوست داشت توشون بشینه . و وقتی هم که میومد بیرون یه کنج دیگه پیدا میکرد . خلاصه  آویسا خانم مسافرت با شما خیلی جذابه و انرژی خیلی زیادی میطلبه .

خدارو شکر تو رو دارم .......................همه انرژیم مال تو محبت

اینجا هشت بهشته که واقعا زیبا بود و آویسا هم این عروسکش رو اصلا زمین نمیذاشت و کلی بدو بدو میکرد . و حسابی یهش خوش میگذشت ...

اینجا هم آویسا  واسه من و بابایی گل چیده و داره میاره........مامان قوربون خودتو و اون گل آوردنت بره ........

بدو بدو های آویسا خانم تو میدون نقش جهان :

آویسا خانم اولش کلی ذوق درشکه ها و اسبها رو کرد . ما هم سوار درشکه شدیم ولی کل مسیر رو محکم چسبیده بود تو بغلم و گریه میکرد . ماهم مجبور شدیم وسط راه پیاده بشیم . خلاصه این وروجک کلی مارو سرکار گذاشت...........اشکال نداره خدا رو شکر تو رو دارم .محبتمحبت

آویسا م در موزه تاریخ طبیعی :

اینجا آویسا خانم مات و مبهوت این دایناسورها شده و جالبه که اصلا نمیترسه .

اینجا هم واسه خودش تو موزه قدم میزنه و همه جا رو با دقت نگاه میکنه . واقعا مونده بودیم آویسا چطور از اون همه حیوانات واقعی خشک شده نمیترسید و با دقت نگاه میکرد .

اصلا هم نمیخواست کسی مزاحمش بشه و دوست داشت تنهایی قدم بزنه و همه جا رو بررسی کنه. و خلاصه که حسااااابی من و باباجونشو اذیت کرد .

اینجا هم گریه میکنه و این عروسکا رو میخواد ..........خسته

دختر خوشگلم خودتو با همه اذیت هات عاشقانه دوستت دارم .بوسبوس

حمام  فین کاشان :

آویساتو حیاط حمام آب بازی میکرد و کلی ذوق زده شده بود و خیلی از توریست ها که آویسا رو میدیدن ازما اجازه میگرفتن و از آویسام فیلم میگرفتن .

آویسا داخل حمام فین:

آویسام خیلی از این مجسمه ها خوشش اومده بود و کنار نمیرفت .

 

اینم یه عکس از آویسا خانم بازم در حال آب بازی تو قزوین:

 

 

 

 

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامانه شایلین
26 آبان 94 19:06
ماشالله چه خوشگلییییییییییییییییییییییی اویسا